زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 8:38 قبل از ظهر
asemooni
ارسالها : 95
عضویت: 14 /7 /1392
محل زندگی: پایتخت
تشکرها : 10
تشکر شده : 35
|
پاسخ :
2 RE چند کلمه حرفِ دلــــــــ♥ــــــــــ
شان قرآن زده از روی غرض میخواند . . . این پسر کیست که این گونه رجز میخواند . . .از در و پنجره آوازه ی غم میریزد . . . تن عصیان زده خاک به هم میریزد. . . پشت در پشت زمین از هیجان می لرزد . . . زیر پاهای پسر کل جهان می لرزد . . . پسر از بهت تماشای پدر آمده است . . . نیزه برداشته و جای پدر آمده است . . . آسمان را به تحیر زده از رد خودش . . . همچو سیبی به دو نیم آمده از جد خودش . . . نیزه برداشته دنبال سپر می گردد . . . می رود تا وسط دشمن و بر می گردد . . . نیزه برداشت که درسی به سیاهی بدهد . . . بنویسند که تاریخ گواهی بدهد . . . فکر شولا و ردا و سر عمامه نبود . . . نیزه برداشت ولی فکر امان نامه نبود . . . شاه در خیمه دو بازوی سپر را بوسید . . . همچو مولا که گلوگاه پدر را بوسید . . . همچو باران که شبی شعله به دریا زده است . . . لشکر دشمن از اندام امیر جا زده است .
امضای کاربر : به کرمهای اطرافتان پیــــله نکنید
توهّـــم پروانــه شدن می گیرند!!
|
|
یکشنبه 19 آبان 1392 - 14:30 |
|